مجموعه جملات و نوشته های عاشقانه و احساسی که توسط کاربران ارسال شده است.
کاش هیچ گوشی به دروغ گوش نمی کرد"هیچ زبانی لب به دروغ نمی گشود"هیچ قلبی برای دروغ نمی تپید"هیچ دستی به دروغ نمی چرخید و هیچ پایی دنبال دروغ نمی رفت " تنها چشم می دید اما فقط باور می کرد که تو دیگر بر نمی گردی(توسط:aftebgardon)
خود را از تمام دلبستگیها رها می کنم" و تنها به سوی کسی می روم که" مرا به این دنیا روانه کرد" نه به خاطر اینکه ارام بگیرم" تتنها به خاطر اینکه...ارام بگیرد" ان کسی که دل به او بستم" تا شاید انوقت قلب من هم ارام بگیرد" من این را می گویم به دور از همه حرفهای تکراری" خوشبختی تو ارزوی من است" ..پس باش تا من هم باشم(توسط:aftebgardon)
خسته ام نه اینکه کوه کنده باشم...
نه !!!
دل کنده ام....
(توسط:d_ofgod)
خسته از تمام جهان
به خانه بر میگردی....
در را بــــــــــــاز میکنی
چراغ را که خودت روشن میکنی!
یعنی تنهایی...!!
(توسط:d_ofgod)
ان روز که کاخ ارزوهایم را درسرزمین رنگین کمانی تو "...می ساختم"ان زمان که فکر می کردم چقدرشیفته مهربانیهای تو شدم "ان وقتی که تو"...همه چیزم شده بودی"هرگز به این فکر نکرده بودم که تو"گرگی هستی در لباس میش و من مثل خیلیها فریب تو را خورده بودم(توسط:aftebgardon)
عروسی مان خوب برگزار شد…
حالا در خانه خودمان نشسته ایم و این اولین شب آرامش ماست، هنوز لباس عروس و کت شلوار دامادی بر تن مان است، خسته ایم و این شیرین ترین خستگی دنیاست که پس از سال ها به هم رسیده ایم…
با همان لباس عروس برمیخیزد و ۲ نخ سیگار میاورد و روی پاهایم مینشیند ، یکی بر لب من و دیگری بر لب او…
چشم هایمان میخندد…
میدانیم امشب چه خبر است و این هم شیرین ترین سیگار دنیا خواهد شد…
چشم در چشم، دست در دست و چند پک عمیق و فضای خانه مه آلود میشود…
ناگاه لای انگشتانم داغ میشود و از این رویای شیرین بیرون می آیم…
یادم می آید تو سال هاست که رفته ای بی معرفت و من هنوز با هر نخ سیگار غرق رویای تو می شوم…
(توسط:khat_neshoon)
سکوت ◊◊◊
و دیگر هیچ نمی گویم....×
که این بزرگترین اعتراض دل من است–
به تو ...
سکوت را دوست دارم بخاطر ابهت بی پایانش...
(توسط:zooohre)
یــــــاد ســـــهراب بـــــخیر
آن سپـــــهری کـــــه تـــــا لحـــــظه ی خـــــاموشـــــی گفــــتـــ:
تـــــو مـــــرا یـــــاد کنـــــی یـــــا نکـــــنی
بـــــاورت گـــــر بشـــــود یـــــا نشـــــود
حـــــرفی نیــــــــــستـــــ ...
امـــّـــــا
نفـــــســـــم میـــــگیـــــرد
در هـــــوایی کـــــه نفـــــس هـــــای تـــــو نیســـــتـــــ ...!
(توسط:alitanha00511)
دلم میخواهد کسی باشد ، خوب باشد ، مهربان باشد ، بس باشد
و همه ی این بودن هایش فقط برای من باشد ، فقط برای من !
(توسط:oktay)
بس شنیدم داستان بی کسی
بس شنیدم قصه دلواپسی
قصه عشق از زبان هرکسی
گفته اند از نی حکایت ها بسی
حال بشنو از من این افسانه را
داستان این دل دیوانه را
چشمهایش بویی از نیرنگ داشت
دل دریغا سینه ای از سنگ داشت
با دلم انگار قصد جنگ داشت
گویی ازبامن نشستن ننگ داشت
عاشقم من، عاشقم من قصد هیچ انکار نیست
لیک با عاشق نشتن عار نیست
(توسط:oktay)
اگــﮧ دخترے براے اولیـטּ بار گفت دوستت دارم.
اگــﮧ برای اولیـטּ بار بــﮧ کسے اعتماد کرد .
اگــﮧ براے اولیـטּ بار بخاطر تو پا گذاشت رو غرورش.
اگــﮧ برای اولیـטּ بار طعم بوســﮧ رو حس کرد .
قـدر همــﮧ ے این اولے ها رو بدون
... اون فقط بــﮧ خاطر تو این کارها رو انجام مے داد
راحت ازش نگذر ...!
(توسط:8290)
آدم گاهی باید یه سیلی ب خودش بزنه و بگه:
احمق اون نمیخوادت.....
انقدر خودتو کوچیک نکن......
(توسط:8290)
وقتی در اسمان پرنده مجال پرواز پروانه ها نیست"همان بهتر که کرم شود و بچسبد به پیله اش..شاید پرنده از شکارش منصرف شد
(توسط:aftebgardon)
می مانم تا روی سنگ قبرم ننویسند روحش شاد"می مانم تا بعضیها نگویند گورش را گم کرده"می مانم تا غریبه ها برای رفتنت ماتم نگیرند تا اگر قلبی هست مال تو باشد "می مانم تا عشق بماند
(توسط:aftebgardon)
بیهوده میگردم به دنبالت ،
وقتی نیستی ، بیهوده نشسته ام چشم به راهت
شاید وقت این است که حسرت گذشته های شیرین با تو بودن را بخورم
تنها بمانم و کوله باری از غم را بر دوش بکشم
دیروز گذشت و پیش خود گفتم فردا در راه است ، فردا آمد و دیدم هنوز دلم چشم به راه است ، مدتی گذشت و هنوز هم در حسرت دیروزم ، چه فایده دارد وقتی روز به روز از غم عشقت میسوزم ؟
پیش خود میگویم شاید فردا بیایی ، شاید هنوز هم مرا بخواهی !
تقصیر دلم بود نه چشمانم ، این قصه که تمام شد، باز هم اگر بخواهی میمانم
نشستم به انتظار غروب تا یک دل سیر گریه کنم ، شاید کمی آرام شوم ، غروب آمد و بغضسد راه اشکهایم ، شب شد و هنوز نشکسته شیشه غمهایم ،
این حال و روز من است ، نیستی که ببینی این روزهای بی تو بودن است
تمام هستی ام تویی ، از لحظه ای که نیستی ، انگار که من نیز نیستم ، انگار مدتی را با عشق زندگی کردم و بعد از تو ،مال این دنیا نیستم !
از آغاز نیز اهل دیار تنهایی بوده ام ، تو رهگذری بوی و من با تو مدتی آشنا بوده ام
از کجا میدانستم اهل دل نیستی ، عشق را نمیشناسی و با من یکی نیستی ، از کجا میدانستم که تنها میشوم ، من بیچاره باز هم بازیچه دست غمها میشوم !
بیهوده میگردم به دنبالت ، با وجود تمام بی محبتی هایت ، باز هم میخواهمت
(توسط:maryam72)
و خیلی از دلتنگی های کاربران دیگر...

